اندیشه وران

آشنایی تخصصی با سوره های قرآن کریم در 5 محور «تفسیر»،«تدبّر»، «روایت»، «مصداق»،«احکام»

اندیشه وران

آشنایی تخصصی با سوره های قرآن کریم در 5 محور «تفسیر»،«تدبّر»، «روایت»، «مصداق»،«احکام»

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم‏
«اندیشه وران، وبلاگ تخصصی قرآن کریم»
«آشنایی با سوره های قرآن کریم»
آشنایی تخصصی اندیشه وران جامعه (اعم از حوزوی، دانشگاهی، علاقه مندان و فعالان قرآنی) با سوره های قرآن کریم در 5 محور:
«تفسیر»،«تدبر»،«مصداق»،«روایت»،«احکام»

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شر» ثبت شده است

جلسه 9

.

شرّ تاریکی

خدای سبحان در دو آیه نخست سوره مبارک «فلق» به این نکته اشاره فرمود که باید از شرّ تمام آفریده­ها به خدا پناه بُرد:

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ*مِن شَرِّ مَا خَلَقَ»؛ بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده صبح از شرّ هر آنچه که آفرید.

.

در ادامه، در آیات سوم تا پنجم، از میان همه آفریده­های عالَم، به صورت ویژه به سه مصداق اشاره می­کند؛ یعنی «تاریکی»، «جادوگر» و «حسود». این اشاره ویژه، بیانگر این مطلب است که انسان در میان همه آفریده­ها، باید از این سه مورد، به طور ویژه به خدا پناه ببرد.

.

در سومین آیه سوره مبارک «فلق» می­خوانیم:

«وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ»؛ و از تاریکی، آنگاه که وارد شود.

«غاسق»؛ یعنی تاریکی.

«إذا وَقَبّ»؛ یعنی آنگاه که داخل شود.

.

از این آیه شریف دست­کم چند نکته مهم درمی­یابیم:

الف) همانگونه که روشنایی و نور آفریده خداست، «تاریکی» نیز آفریده خداست.

ب) از آنجا که خدای سبحان، از میان «تاریکی» و «روشنایی»، نسبت به شرّ تاریکی تأکید کرده است، می­توان دریافت که شرّ و آفت و آسیبی که در تاریکی­ها ممکن است به انسان اصابت کند، بسی مهم­تر و بیشتر از شرّ و بلایی است که ممکن است در روشنایی­ها به انسان برخورد کند.

ج) انسان زمانی در معرض شرّ تاریکی قرار می­گیرد که تاریکی داخل شود و فراگیر گردد.

د) برای در امان ماندن از شرّ تاریکی، باید به پررودگار سپیده­دم پناه برد:

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ*مِن شَرِّ مَا خَلَقَ*وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ...»؛

بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده صبح از شرّ هر آنچه که آفرید و از تاریکی، آنگاه که وارد شود... .

.

در خیابان، محل کار، منزل، صحراء، جنگل، دریا و خلاصه در هر جایی که حضور داریم و زندگی می­کنیم، زمان­هایی وجود دارد که تاریکی، پس از روشنایی، همه جا را فرامی­گیرد.

در تاریکی­ها بیش از روشنایی­ها ممکن است گرفتار شُرور و آفات و بلاها شویم. این مطلب آنقدر مهم است که امام زین العابدین (علیه السلام) به درگاه الهی چنین دعا می­کند:

«اللَّهُمَّ نَجِّنِی مِنْ طَارِقٍ یَطْرُقُ فِی لَیْلٍ غَاسِقٍ‏ أَوْ صُبْحٍ بَارِق» [1]

خدایا مرا از راه رونده­ای که در شب تاریک و صبح روشن راه می­رود، نجات بده.

 .

این راه رونده، میتواند هر موجودی باشد، از قبیل انسان، جنّ، حیوانات درنده و گزنده، باد، اجسام و... .

.
.
..
در کانال اندیشه وران به ما بپیوندید.

[1]. مهج الدعوات و منهج العبادات، ص298.

  • علیرضا محمدپور گرجی

جلسه 7

رابطه گناه با شرّ.

انسان گنهکار قطعاً در معرض «شرّ» است و ارتکاب گناه، انسان را گرفتار شرّ می­کند.

«شرابخواری» از جمله گناهان بزرگی است که باعث می­شود شرّ، دامان انسان را بگیرد؛ زیرا انسان با خوردن «شراب» کلیدی می­سازد که قفل شرّ را باز می­کند.

«دروغگویی» گناه دیگری است که قفل شرّ بوسیله آن به راحتی باز می­شود.

شرّی و بدی که «دروغگویی» به زندگی انسان وارد می­کند، بسی بدتر و ناگوارتر از شرّی است که «شرابخواری» به زندگی وارد می­کند.

.

در روایتی از امام باقر  (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ‏ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب‏»؛[1]

به راستى که خدای عزوجل براى شرّ قفل هایى گذارد و کلید آن قفل ها را شراب قرار داد و دروغ از شراب بدتر است.

انسان عاقل کسی است که به دین خدا پایبند باشد و به هیچ گناهی، به ویژه «شرابخواری» و «دروغگویی»، نزدیک نشود.

کسی که گناه می­کند، به این معناست که به دست خود، کلید قفل «شرّ» را می­سازد و خود را گرفتار شرّ و بلا می­کند.

.

پناه بردن عملی، زبانی، قلبی

بنابر آنچه گذشت میتوان گفت که یکی از معانی «پناه بردن به خدا»، عمل به تکالیفی است که خدا برای بندگان خود مقرّر فرموده است.

انجام «بایدها» و ترک «نبایدها»ی دین، انسان را از آفات و شُرور دنیا و آخرت دور می­کند و به خیرات و برکات دو سرا می­رساند. این کار، پناه بردن عملی به خدا از شرّ آفریده­هاست.

پناه بردن زبانی به خدا از شرّ آفریده­ها، قرائت سوره مبارک «فلق» است:

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ*مِن شَرِّ مَا خَلَقَ...»؛

بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده صبح از شرّ هر آنچه که آفرید... .

پناه بردن قلبی به خدا آن که انسان قلباً اعتقاد داشته باشد که برای رهایی از شرّ آفریده­ها، تنها یک پناهگاه امن وجود دارد و آن، پناهگاه امن الهی است.

.

به اندیشه وران بپیوندید.



[1]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 339

  • علیرضا محمدپور گرجی

جلسه 6

.

سؤال: چرا خدا نفس اماره و شیطان را آفرید؟

1. همیشه نیروهاى مقاوم در برابر دشمنان سر سخت جان مى‏گیرند، و سیر تکاملى خود را مى‏پیمایند.

فرماندهان و سربازان ورزیده و نیرومند کسانى هستند که در جنگهاى بزرگ با دشمنان سرسخت درگیر بوده‏اند.

سیاستمداران با تجربه و پر قدرت آنها هستند که در کوره‏هاى سخت بحرانهاى سیاسى با دشمنان نیرومندى دست پنجه نرم کرده‏اند.

قهرمانان بزرگ کشتى آنها هستند که با حریفهاى پر قدرت و سرسخت زورآزمایى کرده‏اند.

 

2. شیطان از روز اول خلقتى پاک داشت، مانند همه موجودات دیگر،انحراف و انحطاط و بدبختى و شیطنت با اراده و خواست خودش به سراغش آمد.

بنابراین خداوند ابلیس را از روز اول شیطان نیافرید، او خودش خواست شیطان باشد ولى در عین حال شیطنت او نه تنها زیانى به بندگان حق‏طلب نمى‏رساند بلکه نردبان ترقى آنها است (دقت کنید).

.

منتها این سؤال باقى مى‏ماند که چرا خدا درخواست او را در باره ادامه حیاتش پذیرفت، و چرا فورا نابودش نکرد؟!

.

پاسخ این سؤال همانست که در بالا گفته شد و به تعبیر دیگر:

عالم دنیا میدان آزمایش و امتحان است (آزمایشى که وسیله پرورش و تکامل انسانها است). و مى‏دانیم آزمایش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امکان‏پذیر نیست.

البته اگر شیطان هم نبود هواى نفس و وسوسه‏هاى نفسانى انسان را در بوته آزمایش قرار مى‏داد، اما با وجود شیطان این تنور آزمایش داغتر شد، چرا که شیطان عاملى است از برون و هواى نفس عاملى است از درون‏.

 .

تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 345-347

.

بنابراین، برای آنکه از شرّ هر یک از آفریده­های خدا، ازجمله «شیاطین» و «نفس امّاره»، در امان باشیم، باید حتماً به خدای بزرگ پناه ببریم.

.

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ*مِن شَرِّ مَا خَلَقَ»؛
بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده صبح از شرّ هر آنچه که آفرید.

.

به این نکته نیز توجه داریم که «پناه بردن به خدا» هرگز به معنای نادیده گرفتن نکات ایمنی و رها کردن اقدامات پیشگیرانه متناسب با شرایط خطر و آسیب نیست.

.

.

با کانال اندیشه وران همراه باشید.

  • علیرضا محمدپور گرجی

جلسه 4

.

«شرّ آفریده­ها»

باد، باران، سرما، گرما، کوه، دریا، حیوانات، انسان­ها، جن­ها و... همه و همه، آفریده­های خدای سبحان هستند؛ خدایی که هم خود بی­عیب و نقص است و هم آفریده­هایش را بی­عیب و نقص آفرید.

نظام عالَم، نظام احسن است؛ زیرا خدای تعالی موجودات را بر پایه خیر و برکت آفرید.

.

حال که چنین است،

پس چطور ممکن است از سوی این آفریده­ها، شرّی به انسان اصابت کند و سعادت دنیا یا آخرت او را به خطر بیاندازد؟

.

در پاسخ به این پرسش باید به این نکته توجه داشت که خدای سبحان هر یک از مخلوقات را در چارچوب طبیعی و فطری خود آفرید.

مادامی که این آفریده­ها در مسیر طبیعی خود حرکت کنند، هیچ شرّ و بدی از سوی آنها متوجه کسی نخواهد شد؛ بلکه طبق آنچه بر پایه آن آفریده شده­اند، به خیر و برکت در دنیا ادامه حیات می­دهند.

.

مشکل زمانی بوجود می­آید که مانعی بر سر راه حرکت طبیعی زندگی موجودات عالَم بوجود آید و این مانع، آنها را از مسیر فطری خدادادی خارج کند.

.

اگر آفریده­های الهی، بنا به هر دلیلی، از مسیر اصلی و طبیعی خود خارج شوند؛ به این معناست که از مسیر خیر و برکتی که خدا آنها را بر پایه آن آفریده بود، خارج شدند.

خروج از مسیر خیر، مساوی با ورود به جاده شرّ و آسیب است؛ شرّ و آسیبی که دیر یا زود گریبان­گیر انسان می­شود و سعادت دنیا یا آخرت او را به خطر می­اندازد.

.

بنابراین، پیش از آنکه چنین اتفاقی رخ دهد، باید مانند رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) از شرّ مخلوقات به خدا پناه برد:

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ*مِن شَرِّ مَا خَلَقَ»؛ بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده صبح از شرّ هر آنچه که آفرید.

.

.

.

با ما در کانال اندشه وران همراه باشید.

  • علیرضا محمدپور گرجی

جلسه 2 

پناهگاه حقیقی

تنها پناهگاه و تکیه­گاه در هنگام سختی­ها و خطرها، خداست: «بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ»؛ یعنی به پروردگار سپیده دم.

خدا به پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) می­فرماید که بگو من همیشه به پروردگار سپیده­دم، پناه می­برم: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ».

نکته اول

خدا، «رَبّ» است. معنای دقیق واژه «رَبّ»، در دو کلمه خلاصه می­شود: الف) «مالک» ب) «مُدبّر». «مالک»؛ یعنی صاحب و سرپرست، «مُدبّر»؛ یعنی تدبیر کننده امور.

«خدا، ربّ العالمین است»؛ یعنی خدا، مالک و سرپرست عالَم است و امر آن را تدبیر می­کند. هر چیزی که در جهان هستی وجود دارد، از آنِ خداست؛ زیرا تنها خداست که تمام عالَم را آفریده است. بنابراین، تمام آفریده­ها حیات خود را مدیون خدا هستند.

از طرف دیگر، کار خدا، تنها منحصر در آفرینش موجودات عالَم نیست؛ یعنی اینگونه نیست که فقط مسئولیت آفرینش موجودات را بر عهده داشته باشد و کاری به رشد و نمو و تعالی آنها نداشته باشد و آنها را به حال خود رها کرده یا به دیگری سپرده باشد.

حقیقت مسأله این است که خدای سبحان، علاوه بر آفرینش مخلوقات، پرورش آنها را نیز خود انجام داده است. به تعبیر دیگر، خدا هم آفریدگار است و هم پروردگار.

اوست که همه عالَم را آفریده است و تمامی امور و شئونات آن را تدبیر می­کند. جنگل­ها، دریاها، صحراها، کوه­ها، انسان­ها، جنّ­ها و... را خدا آفریده است و همه را همو ربوبیت می­کند.

حال که تا اندازه­ای جایگاه خدا در عالَم معلوم شد، پس سزاوار است که انسان، به عنوان یکی از مخلوقات خدا، در هنگام دشواری­ها و خطرها به خدا پناه ببرد؛ زیرا خدا «رَبّ» انسان است و همواره دست پروردگاری خو را بر سر او می­کشد و او را به رشد و تعالی شایسته می­رساند.

سوره فلق 1

نکته دوم

خدای سبحان در آیه نخست از میان همه مخلوقات خود، به «فَلَق»؛ یعنی «سپیده­دم» اشاره کرد و فرمود: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ».

این تعبیر میتواند بیانگر دو مطلب باشد:

الف) ربوبیت گسترده خدا. گویا خدا می­خواهد به کسی که گرفتار دشواری­ها و خطرها شده است، بگوید نگران نباش، به کسی پناه ببر که «ربّ فَلق» است؛ یعنی ربوبیت او همه جا گسترده شده است. چنین خدایی حتماً از حال تو غافل نیست و اگر به او پناه ببری، قعطاً تو را در پناه خود نگاه می­دارد.

ب) قدرت خدا در تغییر شرایط. خدای سبحان می­خواهد توجه انسان را به پدیده­ای جلب کند که هر روز آن را مشاهده می­کند؛ یعنی «سپیده صبح». همان کسی که سپیده صبح را از دل تاریکی متراکم شب خارج می­کند، قادر است انسانِ گرفتار آمده در زیر خروارها دشواری و خطر را نیز نجات دهد.

انسان تنها باید اراده کند که به یک همچین قدرتی پناهنده شود.

با ما در کانال اندیشه وران همراه باشید.

  • علیرضا محمدپور گرجی

جلسه 1

خدای سبحان در این سوره پس از ذکر «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» به پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) چننی خطاب می فرماید:

قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ(1)؛ بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده صبح.

نکته­ها:

1. سخن از پناه بردن به خداست: «أَعُوذُ»؛ پناه مى‏برم.

«پناه بردن» در جایی معنا پیدا می کند که خطر بزرگی انسان را تهدید کند و انسان به دنبال راه نجات باشد.

پس این سوره، از یک سو از یک خطر بزرگ خبر می دهد و از سوی دیگر، راه رهایی از آن را بازگو می کند.

2. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) همواره به خدا پناه می برد.

«أَعُوذُ»، فعل مضارع است و بر استمرار دلالت دارد.

وقتی پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) می­فرماید: «أَعُوذُ»؛ یعنی او با آنکه دارای مقام عصمت است، بدون آنکه لحظه ای غافل باشد، مستمراً به خدا پناه می برد.

بنابراین، «پناه بردن به خدا»، سیره عملی پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است.

3. به دستور خدا، پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) باید راه نجات از خطر را برای همگان بیان کند و آن حضرت (صل الله علیه و آله و سلم)  این کار را می کند. «قُلْ»؛ یعنی «بگو»

سؤال

چرا باید «پناه بردن» پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) به خدا، برای عموم مردم بازگو شود؟

جواب

الف) همگان پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) را بشناسند و بدانند که او همواره به خدا تکیه دارد و لحظه ای از او غافل نیست، در نتیجه خدا هم پیوسته با اوست و هرگز او را رها نکرده است. پس در همه امور می توان با خیال آسوده از او پیروی نمود و به سعادت حقیقی دست یافت.

ب) همگان از سیره عملی پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم)  الگو بگیرند؛ یعنی بیاموزند که در هنگام خطرهای بزرگ، باید مانند آن حضرت (صل الله علیه و آله و سلم) به خدا پناه ببرند.

ج) خطری که سوره «فلق» از آن یاد می کند، آنقدرویرانگر است که حتی شخصی چون رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) که معصوم است، باید از شرّ آن به خدا پناه ببرد. پس سایر انسان ها به طریق اولی باید از آن خطر عظیم به خدا پناه ببرند.

با ما در کانال اندیشه وران همراه باشید.

  • علیرضا محمدپور گرجی

ادامه بحث پیرامون ابعاد «پناه بردن به خدا»

مجموعه دیگری از آیات شریفه قرآن کریم که بُعد دیگری از مفهوم «پناه بردن به خدا» را تبیین می کند،

آیات 25ـ23 سوره مبارک «یوسف» است.

 

«وَ راوَدَتْهُ الَّتی‏ هُوَ فی‏ بَیْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَیْتَ لَکَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ * وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ * وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمیصَهُ مِنْ دُبُرٍ» 

و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى کامجویى کرد؛ درها را بست و گفت: بیا (بسوى آنچه براى تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه مى‏ برم به خدا! او صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلّماً ظالمان رستگار نمى ‏شوند! آن زن قصد او کرد و او نیز _ اگر برهان پروردگار را نمى‏دید _ قصد وى مى‏ نمود! اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مُخلَص ما بود. و هر دو به سوى در، دویدند (در حالى که همسر عزیز، یوسف را تعقیب مى ‏کرد) و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد.

 

بررسی آیات:

پس از آنکه حضرت یوسف (علیه السلام) خود را در طراحی شیطانی و گناه آلود همسر عزیز مصر دید،

بلافاصله گفت: «مَعاذَ اللَّهِ»؛ یعنی به خدا پناه می بردم.

در مقابل، خدای سبحان نیز درخواست آن حضرت (علیه السلام) را اجابت کرد و او را در پناه خود قرار داد.

پناه دادن خدا اینگونه بود که «برهان» خویش را به حضرت یوسف (علیه السلام) نشان داد و او را از بدی و فحشا دور ساخت:

«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ»؛

آن زن قصد او کرد؛ و او نیز ـ اگر برهان پروردگار را نمى‏ دید ـ قصد وى مى‏ نمود! اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم.


نکته ای که در این مجموعه آیات، ما را به یکی از ابعاد پنهان «پناه بردم به خدا» نزدیک می کند، عبارت زیر است:

«إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ»؛ چرا که او از بندگان مُخلَص ما بود.

 

این عبارت، بیانگر علت پناه دادن یوسف نبی (علیه السلام) از بدی و فحشاست.

بنابراین سخن خدای سبحان در این آیات این است که «چون او از بندگان مُخلَص ما بود، درخواست پناهندگی او را پذیرفتیم و او را پناه دادیم».

 

از این بیان در می یابیم که یکی از شرایط کسی که می خواهد به طور حقیقی به خدا پناهنده شود و خدا درخواست پناه خواهی او را اجابت کند، «بنده مُخلَص خدا» بودن است.

حاصل آنکه یکی از شرایط مهم تحقق پناهندگی این است که انسان عمل خود را برای خدا خالص کند تا خدای سبحان او را در جمع «مُخلَصین» وارد کند.

 

إنشاء الله در ادامه، پیرامون «اخلاص» و «مُخلَصین» و مراتب آن سخن خواهیم گفت.

با ما همراه باشید.


  • علیرضا محمدپور گرجی

بحث پیرامون آیات سه گانه (202ـ200) سوره مبارک «اعراف»

به منظور دست یابی به مفهوم دقیق «پناه بردن به خدا» بود:


«وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ * إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ * وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فی‏ الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ»؛

و اگر از سوى شیطان وسوسه تحریک‏ آمیزى تو را تحریک کرد، به خدا پناه ببر؛ زیرا او شنوا و داناست. بى ‏تردید کسانى که تقوا ورزند، هر گاه وسوسه‏ اى از شیطان به آنان رسد، (بى‏ درنگ) متذکر شوند و در آن گاه بینا باشند. و (اما سخن درباره مشرکان این است که) برادرانشان (شیاطین) همواره آنان را به گمراهى مى‏ کشند، سپس (در اغواى آنها) کوتاهى نمى‏ کنند.


در (بخش اول) پیرامون آیه نخست؛ یعنی آیه «نزغ» سخن گفتیم،

اکنون به آیه دوم؛ یعنی آیه «مسّ شیطان» می­پردازیم:


ب) از آیه «مَسّ شیطان» سه نکته بدست می­آید،

نخست آنکه برخورداری از «تقوا»،

در نجات انسان از وسوسه شیطان بسیار مؤثر است؛

زیرا این آیه از کسانی یاد می­کند که مزیّن به زینت «تقوا» هستند

و هنگام وسوسه شیطان، متذکّرِ خدا می­شوند و راه نجات را پیدا می­کنند.


نکته دوم آنکه کارکرد «تقوا» در شرایط وسوسه این است که

انسانِ متّقی را متذکّر خدا می­کند؛ یعنی خدا را به یاد او می­آورد.

دلیل بر این مطلب آن است که آیه شریفه می­فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا»؛

متّقیان هنگام وسوسه شیطان، متذکّر می­شوند.


نکته سوم آنکه «تذکّر» و «یاد خدا» در هنگام هجوم وسوسه شیطان،

بصیرتی به انسان می­دهد که فریب وسوسه­های شیطان را نخورد و در دام او گرفتار نشود: «فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ».


  • علیرضا محمدپور گرجی

سخن پیرامون ثمره پنجم پناه بردن به خدا بود.

درباره ماجرای حضرت نوج (علیه السلام) و گفت و گوی آن حضرت (علیه السلام)  با خدای سبحان سخن می گفتیم:


«و نادى‏ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنی‏ مِنْ أَهْلی‏ وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمینَ * قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ * قالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْئَلَکَ ما لَیْسَ لی‏ بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لی‏ وَ تَرْحَمْنی‏ أَکُنْ مِنَ الْخاسِرینَ» (هود،47ـ45)

نوح به پروردگارش عرض کرد: پروردگارا، پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حکم‏ کنندگان برترى. فرمود: اى نوح، او از اهل تو نیست، او عمل غیر صالحى است [فرد ناشایسته‏ اى است‏]، پس آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه! من به تو اندرز مى‏ دهم تا از جاهلان نباشى. عرض کرد: پروردگارا، من به تو پناه مى ‏برم که از تو چیزى بخواهم که از آن آگاهى ندارم و اگر مرا نبخشى و بر من رحم نکنى، از خاسران خواهم بود.


پس از آنکه عذاب طوفان و سیل پایان یافت

و آب فرو نشست و کار پایان یافت و کشتى بر دامنه کوه جودى پهلو گرفت
نوح نبی (علیه السلام) برای پسرش از خدا درخواست نجات و سعادت کرد، اما خدای سبحان به او فرمود:
«چیزی را که از آن آگاه نیستی، از من نخواه».


پاسخ حضرت نوح (علیه السلام) به خدای سبحان قابل تأمل است.
آن حضرت (علیه السلام) ابتدا بیان داشت:
🔹 «إِنِّی أَعُوذُ بِکَ...»؛ یعنی به تو پناه می برم،
سپس در ادامه گفت:
🔹 «وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لی‏ وَ تَرْحَمْنی‏ أَکُنْ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ یعنی اگر مرا نبخشى و بر من رحم نکنى، از خاسران خواهم بود.

این دو عبارت، مکمّل یکدیگرند و با هم ارتباط دارند.
رابطه میان آن دو، رابطه «مقدمه» و «ذی المقدمه» است؛
به این ترتیب که عبارت «إِنِّی أَعُوذُ بِکَ...»، مقدمه
و عبارت «وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لی‏ وَ تَرْحَمْنی‏ أَکُنْ مِنَ الْخاسِرینَ»، ذی المقدمه و نتیجه آن است.

به عبارت دیگر، پاسخ حضرت نوح (علیه السلام) به نهی خدای سبحان، در دو بخش بیان شده است:
👈 الف) بخش نخست، «پناه بردن به خدا»: «إِنِّی أَعُوذُ بِکَ...».
👈 ب) بخش دوم، «طلب مغفرت و رحمت به منظور دور شدن از خسران»: «وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لی‏ وَ تَرْحَمْنی‏ أَکُنْ مِنَ الْخاسِرینَ».

در این گفتار، «خوف» و «رجاء» وجود دارد؛
به این ترتیب که بخش نخست سخن، از مقوله «رجاء» و امید بستن به خداست
و بخش دوم، از مقوله «خوف» و ترس داشتن از خداست.

بدیهی است که اظهار «خوف» و «رجاء» در موقعیت واحد یا سخن واحد، باید نسبت به موضوع واحد باشد؛
یعنی اگر قرار باشد کسی که در موقعیت واحدی است یا سخن واحدی می گوید، نسبت به چیزی اظهار امیدواری کند و نیز همزمان نسبت به چیزی ترس داشته باشد،
حتماً اینگونه است که نسبت به بدست آوردن یک چیز امیدوار است
و نسبت به از دست دادن همان چیز، نیز بیم دارد، نه چیز دیگر.

به عنوان مثال، دانش آموزی که مدت زیادی خود را برای امتحان آماده می کند و در حال و هوای امتحان است،
از یک سو نسبت به قبول شدن در آن امتحان امید دارد
و از سوی دیگر، نسبت به مردود شدن در همان امتحان بیم دارد.

پر واضح است که هرگز چنین نیست که در شرایط واحد، امید او مربوط به یک مقوله و بیم او درباره مقوله دیگر باشد؛ یعنی در شرایط امتحان پایان سال،
از یک سو به قبولی در امتحان امید داشته باشد
و از سوی دیگر، نسبت به مردود شدن در مسابقه ورزشی بیم داشته باشد!

⏪ بنابر توضیحاتی که بیان شد، ضروری است هر دو بخش سخن نوح نبی (علیه السلام) با خدا، درباره موضوع واحد باشد؛ زیرا در سخن واحد و شرایط واحد بیان شده است.

پس از آنجا که در بخش نخست گفتار حضرت نوح (علیه السلام)،
امید به «پناه بردن به خدا» موج می زند،
ضروری است در بخش دوم کلام نیز ترس از «پناه ندادن خدا» مطرح شود
و به عنوان مثال حضرت (علیه السلام) به درگاه الهی عرض کند:
«پروردگارا، من به تو پناه مى ‏برم ... و اگر مرا پناه ندهی، از خاسران خواهم بود».
    
این در حالی است که در کلام حضرت (علیه السلام)
به جای ترس از «پناه ندادن خدا»،
ترس از «عدم مغفرت و رحمت الهی» بیان می شود!

گرچه در کلام حضرت نوح (علیه السلام) به جای ترس از «پناه ندادن خدا»، ترس از «عدم مغفرت و رحمت الهی» بیان شد،
اما یقیناً این به آن معنا نیست که آن حضرت (علیه السلام) در گفتار دچار اشتباه شده است؛
زیرا او معصوم است و معصومان، در اندیشه و گفتار و کردارشان، معصوم و مصون از گناه و اشتباه هستند.

پس این تغییر در کلام، باید حکمتی داشته باشد و گویای مطلبی باشد. 
آن مطلب این است که میان دو مقوله «پناه بردن به خدا» و «قرار گرفتن در مغفرت و رحمت الهی» این همانی برقرار است؛
یعنی «پناه بردن به خدا» همان «قرار گرفتن در مغفرت و رحمت الهی» است.

به تعبیر دقیق تر، حضرت نوح (علیه السلام) به طور ضمنی بیان می کند که
مصداق «پناه بردن به خدا»، «ورود در مغفرت و رحمت الهی» است؛
یعنی زمانی می توان گفت که پناهندگی کسی مورد پذیرش واقع شده است و خدای سبحان او را در پناه خود قرار داده است که
مغفرت و رحمت الهی شامل حال او شده باشد.

⬅️ از سوی دیگر، حضرت نوح (علیه السلام) با بیان عبارت‏ «أَکُنْ مِنَ الْخاسِرینَ» در جواب شرط «وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لی‏ وَ تَرْحَمْنی»، به این نکته نیز اشاره می کند که
«ورود به مغفرت و رحمت الهی» به معنای «خروج از خسران» است.

حاصل آنکه کسی که بر پایه عقیده راسخ، حقیقتاً به خدا پناه ببرد،
بی تردید مورد مغفرت و رحمت الهی قرار می گیرد
و از خسران خانه مان سوز رها می شود.


  • علیرضا محمدپور گرجی

در سلسه مباحث بیان ثمرات پناه بردن به خدا، به ثمره چهارم رسیدیم:


4⃣ ثمره چهارم «پناه بردن به خدا» این است که

خدای سبحان در کوران وسوسه شیطان و در میان دریای پُرتلاطم شهوت،

چتر حمایتی خود را برای بنده ای که به او پناهنده شده است، باز می کند و او را تحت حمایت ویژه خود قرار می دهد.


🌹 در این حال است که خدای تعالی راه نجات را به بنده پناهنده الهام می کند

و بنده زیرک، در صورت گام نهادن در این راه،

از شرّ بدی و فحشاء خارج و به خیر الهی وارد می شود.


👈 سرانجام ِدرس آموز ماجرای حضرت یوسف (علیه السلام) و همسر عزیز مصر در آن شرایط دشوارِ گناه و شقاوت،

نمونه ای از حمایت ویژه خدا از بنده ای است که خالصانه به او پناهنده شده است.


🌼 آری، یوسف صدّیق (علیه السلام) بنده ای بود که پس از آنکه ناخواسته در عرصه گناهِ طراحی شده توسط همسر عزیز مصر قرار گرفت،

صادقانه به خدای سبحان پناه بُرد:


«وَ راوَدَتْهُ الَّتی‏ هُوَ فی‏ بَیْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَیْتَ لَکَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (یوسف، 23)

و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى کامجویى کرد؛ درها را بست و گفت: بیا (بسوى آنچه براى تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه مى‏ برم به خدا! او صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلّماً ظالمان رستگار نمى‏ شوند.


🌟 خدای حکیم در پاسخ به درخواست پناهندگی یوسف نبی (علیه السلام)، او را در پناه خود گرفت.

به این ترتیب که در آن شرایط ناگوار،

برهان خویش را به او نشان داد و حضرت یوسف (علیه السلام) نیز پس از دیدن آن برهان،

که راه رهایی از شرّ وسوسه را به او الهام می کرد،

پا به گریز از صحنه معصیت و شقاوت گذاشت:


«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ * وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمیصَهُ مِنْ دُبُرٍ» (یوسف، 25ـ24)

آن زن قصد او کرد؛ و او نیزـ اگر برهان پروردگار را نمى‏ دید ـ قصد وى مى‏ نمود! اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود. و هر دو به سوى در، دویدند (در حالى که همسر عزیز، یوسف را تعقیب مى‏ کرد)؛ و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد.




ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کانال تلگرامی ما:

https://telegram.me/andishe_varan

جهت ورود مستقیم به کانال «اندیشه وران، ابتدا روی  @andishe_varan  کلیک زیر کنید:

سپس روی گزینه    کلیک کنید.

به جمع اندیشه وران، خوش آمدید...



  • علیرضا محمدپور گرجی