برای آنکه درک بهتر و دقیقتری نسبت به «پناه بردن به خدا» پیدا کنیم،
لازم است نخست معنای لغوی «پناه بردن» را بدانیم،
سپس درباره معنای اصطلاحی آن تحقیق کنیم؛
یعنی با استمداد از آیات قرآن کریم، مُراد خدای سبحان از «پناه بردن» را کشف کنیم.
به همین منظور، آیاتی که درباره «پناه بردن به خدا» سخن گفتهاند را یکی پس از دیگری مورد مطالعه قرار میدهیم.
مطالعه موشکافانه این آیات، یک نظام صحیح و کاملی نسبت به اصل معنای «پناه بردن به خدا» دست میدهد؛
اینگونه که هر یک از این آیات سرنخهای متعددی پیرامون «پناه بردن به خدا» ارائه میکند
که با کنار هم قرار گرفتن آن، نظامی طراحی میشود که دقیقترین و صحیحترین معنا از «پناه بردن به خدا» را نمایان میسازد.
شناخت همه ابعاد و زوایای مسأله «پناه بردن به خدا»، کمک میکند که
انسان بتواند آنگونه که شایسته است در برابر آفات و شُرور شیاطین جنّ و انس
به خدای سبحان پناه ببرد و خود را در امانِ امن الهی قرار دهد.
معنای لغوی «أَعُوذُ»:
این واژه از ماده «عوذ» به معنای پناه بردن به چیزی از شرّ پیشِ روست.
التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج8، ص: 316
معنای اصطلاحی «پناه بردن به خدا»:
نخستین آیاتی که ما را برای درک معنای اصطلاحی مسأله «پناه بردن به خدا» یاری میرساند،
آیات (100ـ98) سوره مبارک «نحل» است که آنها را به ترتیب با این نامها میشناسیم:
آیه «قرائت»، آیه «نفی سلطه شیطان» و آیه «سلطه شیطان».
این آیات در شناخت صحیح «پناه بردن به خدا» بسیار مؤثر است:
آیه «قرائت»: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ». (نحل، 98)
هنگامى که قرآن قرائت مىکنى، از شرّ شیطان مَطرود، به خدا پناه ببر.
آیه «نفی سلطه شیطان»: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» (نحل، 99)
بیتردید شیطان بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل مىکنند، تسلّطى ندارد.
آیه «سلطه شیطان»: «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ». (نحل، 100)
تسلّط شیطان تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیدهاند و کسانی که نسبت به او [خدا] شرک مىورزند (و فرمان شیطان را به جاى فرمان خدا، گردن مىنهند) (نحل، 100ـ98)
تحلیل آیات:
این مجموعه آیات، پیرامون مسأله «پناه بردن به خدا»، چند نکته کلیدی بیان کند:
الف) آیه «قرائت»، از یک سو «خطر» پیشِ رو
و از سوی دیگر، «پناهگاه» را معرفی میکند؛
یعنی بیان میکند که باید از شرّ «شیطان رانده شده»، به «خدا» پناه برد:
«فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ».
یک طرف انسان، «خدا»
و طرف دیگر او، «شیطان رانده شده» قرار دارد.
در این شرایط، تکلیف کسی که خواهان سعادت است، پناه بردن به خدا از شرّ شیطان رانده است.
ب) آیه «نفی سلطه شیطان»، با بیانی قاطع، بر این مطلب مهم تأکید میکند که
شیطان، بر کسانى که «ایمان» دارند و بر پروردگارشان «توکّل» مىکنند، تسلّطى ندارد:
«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ».
این مطلب درست در دامنه آیه اول
و پس از فرمان به «پناه بردن به خدا» از شرّ «شیطان رانده شده» مطرح شد.
از آنجا که خدا حکیم است، پس این آیات را از روی حکمت پشت سر هم قرار داد تا به نکته مهمّی اشاره کند.
آن نکته مهم این است که پناه بردنِ حقیقی به خدا، دو رکن اساسی دارد:
رکن اول، «ایمان داشتن» به خدا
رکن دوم، «توکّل کردن» بر خداست.
بنابراین، انسان در شرایط ضرور، با ایجاد این دو رکن،
در پناه خدا قرار میگیرد،
در نتیجه تسلط شیطانی را از خود دور میکند
و در امانِ الهی قرار میگیرد.
ج) سومین آیه؛ یعنی آیه «سلطه شیطان»،
از آنجا که با حرف «إِنَّما» آغاز میشود، بیانی انحصاری دارد.
این آیه شریفه تصریح میکند که شیطان منحصراً بر کسانى تسلط دارد که دارای دو ویژگی زیر باشند:
اول آنکه «ولایت و سرپرستى» شیطان را قبول کنند
و دوم اینکه شیطان را «شریک خدا» قرار دهند:
«إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ».
بدیهی است کسی که ولایت شیطان را میپذیرد، شیطان بر او تسلط مییابد؛
در نتیجه به چیزهایی معتقد میشود که شیطان میخواهد
و کارهایی انجام میدهد که او میپسندد
و به اموری گرایش مییابد که او خوش دارد.
اینگونه است که انسان با قبول ولایت و سرپرستی شیطان، بنده او میشود
و به جای ایمان به خدای یکتا و پیروی خالصانه از او، به شیطان ایمان میآورد و از او پیروی میکند.
این حقیقت تلخ، یعنی شیطان را کنار خدا قرار دادن و برای او شریک قائل شدن:
«وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ».
بنابراین کسی که از شیطان پیروی میکند،
بیتردید به سمتی میرود که شیطان میخواهد و هیچ شرّی بالاتر از گرفتار آمدن در شرّ شیطان رانده شده نیست.
به گواهی قرآن کریم او در آغازین لحظههای آفرینش انسان،
پس از آنکه از سجده برای آدم سرپیچی کرد و از بارگاه قدس الهی طرد شد،
در پیشگاه باری تعالی به عزّت او سوگند یاد کرد که تمام تلاش خود را برای گمراهی و به هلاکت رساندن انسان بکار گیرد:
«قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ * إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ * قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعینَ». (ص، 85ـ82)
ابلیس گفت: به عزتت سوگند که همگى آنها (نسل آدم) را اغوا نموده و از راه به در خواهم کرد، مگر بندگان خالص شده و برگزیده تو از میان آنها (که روح و جسدشان را از پلیدى کفر و فسق خالص نمودهاى). خدا گفت: حق از من است و من حق مىگویم به اینکه حتماً جهنم را از تو و از کسانی که از تو پیروى کنند، یکسره پُر خواهم کرد.
جمعبندی:
آیات (100ـ98) سوره مبارک «نحل» به ما میآموزد که «پناه بردن به خدا»، چهار رکن اساس دارد
یعنی انسانی که میخواهد به خدا پناهنده شود، باید چهار اصل مهم را رعایت کند:
الف) به خدا «ایمان» داشته باشد.
ب) بر خدا «توکل» کند.
ج) تحت «ولایت» شیطان قرار نگیرد، بلکه در «ولایت» خدا وارد شود.
د) از شیطان پیروی نکند؛ یعنی برای خدا شریک قرار ندهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرامی ما:
https://telegram.me/andishe_varan
جهت ورود مستقیم به کانال «اندیشه وران، ابتدا روی @andishe_varan کلیک زیر کنید:
به جمع اندیشه وران، خوش آمدید...
- ۰ نظر
- ۳۰ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۸